جستجوی پیشرفته
بازدید
32239
آخرین بروزرسانی: 1396/11/24
خلاصه پرسش
مقصود از تیرهای قرعه در آیه 3 سوره مائده چیست؟ و مشرکان چگونه و به چه منظور از آنها استفاده می‌کردند؟
پرسش
مقصود از تیرهای قرعه در آیه 3 سوره مائده چه چیزی است؟ و مشرکان به چه منظور و چگونه از آنها استفاده می‌کردند؟
پاسخ اجمالی
خداوند متعال در بخشی از آیه 3 سوره مائده، حکم به تحریم یازده چیز نموده است. یکی از آنها حیوانى است که به وسیله چوبه‌‏‌هاى تیر - که در جاهلیت با آنها قرعه کشى می‌کردند - قسمت شده باشد. در جاهلیت گاهى حیوانى را ذبح می‌کردند و به وسیله «ازلام» یا همان چوبه‌‏هاى تیر گوشت آنها را میان خود تقسیم می‌کردند. این رسم جاهلى و کار خرافی بود. اسلام از خوردن چنین گوشت‌هایى که براساس یک رسم خرافى به دست می‌آمد، نهى کرده است.
 
پاسخ تفصیلی
خداوند متعال در بخش آغازین آیه 3 سوره مائده، حکم به تحریم یازده چیز داده است که بعضى از آنها در آیات دیگر قرآن نیز بیان شده است. تکرار آن در این آیه جنبه تأکید دارد:
«حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطیحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام...»؛[1] گوشت مردار، خون، گوشت خوک، حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، حیوانات خفه شده، به زجر کشته شده، آنها که بر اثر پرت‌‏شدن از بلندى بمیرند، آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، باقیمانده صید حیوان درنده، مگر آن‌که آن‌را سر ببرید، حیواناتى که روى بت‌ها [یا در برابر آنها] ذبح می‌‏شوند، و قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌‏هاى تیر مخصوص بخت آزمایى، [همه] بر شما حرام شده است.
ترجمه واژه‌های کلیدی آیه
1. «میته» حیوانى که در اصل، خوردن گوشت آن حلال است، ولى ذبح شرعى نشده است.
2. «اهلّ» از اهلال به معناى بالا بردن صدا است، و به ماه نو «هلال» گفته می‌شود چون هنگام رؤیت آن صداها بلند می‌شود. تعبیر «ما اهلّ لغیر الله به» یعنى حیوانى که هنگام ذبح، نام غیر خدا بر آن برده شده است.[2]
3. «منخنقه» حیوانى که خفه شده باشد.
4. «موقوذه» حیوانى که با زدن کشته شده باشد. از «وقذ» به معناى ضربت شدید است.
5. «متردیه» حیوانى که با افتادن از پرتگاه کشته شده باشد.
6. «نطیحه» حیوانى که با شاخ زدن حیوان دیگر بر او جان داده باشد.
7. «ذکیتم» از تذکیه به معناى ذبح شرعى با شرایط و آداب خاص خود.
8. «نُصُب» یا جمع «نصاب» و یا مفرد «انصاب» است. به معناى بت‌هایى است که از سنگ ساخته می‌‏شد.
9. «تستقسموا» از «استقسام» به معناى طلب قسمت کردن.
10. «ازلام» جمع «زُلم»، چوبه‌‏هاى تیرى که در جاهلیت به هنگام قرعه کشى از آنها استفاده می‌کردند.
تفسیر
در این بخش از آیه حیواناتى را که خوردن گوشت آنها یا در اصل و یا به سبب عارضى حرام است، برمی‌شمارد که عبارت‌اند از:
1. گوشت مردار: گوشت مردار حیوانى حلال گوشتى است که ذبح شرعى نشده است و یا با اجل خود مرده و یا شرایط لازم در ذبح شرعى رعایت نشده است: «الْمَیْتَةُ».
2. خون حیوان: خون حیوان اگر چه حلال گوشت باشد و ذبح شرعى هم شده باشد، حرام است. در جاهلیت خون حیوان را می‌گرفتند و می‌پختند و می‌خوردند[3] و اسلام این کار را ممنوع کرد؛ شاید بدان جهت که خون‌خوارى قساوت می‌آورد: «وَ الدَّمُ».
3. گوشت خوک: خوک از حیوانات نجس العین است، ولى بسیارى از کفار آن‌را می‌خورند. این‌که گوشت سگ را در ردیف این حیوانات قرار نداد؛ چون کسى گوشت سگ را نمی‌خورد: «وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ».
4. حیوانى که هنگام ذبح آن نام غیر خدا بر آن برده شده است. مشرکان به هنگام ذبح، نام بتان خود را به زبان می‌آوردند، ولى اسلام دستور می‌دهد که موقع ذبح، نام خدا را بزبان بیاورند: «وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ».
5. حیوانى که با خفه شدن مرده است. در زمان جاهلیت گاهى حیوان را خفه می‌کردند و می‌خوردند: «وَ الْمُنْخَنِقَةُ».
6. حیوانى که با زدن کشته شده است: «وَ الْمَوْقُوذَةُ».
7. حیوانى که به سبب افتادن از پرتگاه کشته شده است: «وَ الْمُتَرَدِّیَةُ».
8. حیوانى که به سبب شاخ زدن حیوان دیگر بر آن کشته شده است: «وَ النَّطیحَةُ».
البته، حیواناتى که با این سبب‌ها کشته شوند داخل در تحت «میته» هستند. اما این‌که در آیه شریفه اینها را از میته جدا کرده، بدان‌جهت است که در جاهلیت این گونه کشته شدن‌ها را نوعى تذکیه حیوان می‌دانستند ولى اسلام آن‌را نمی‌پذیرد و دستور ذبح شرعى می‌دهد.
9. حیوانى که حیوان درنده از آن خورده و باعث هلاک او شده است. این نوع هم حرام است، مگر این‌که انسان آن حیوان را در حالى دریابد که هنوز آثار حیات در آن وجود دارد و فوراً آن‌را ذبح کند که در این صورت حلال می‌شود: «وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ».
10. حیوانى که براى بتان ذبح شده باشد و قربانى بتان باشد، گوشت چنین حیوانى اگر چه هنگام ذبح نام خدا هم بر آن برده شود حرام است. گفتنی است که مشرکان و بت‌پرستان خدا را قبول داشتند و بت‌ها را شریک او قرار می‌دادند: «وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ».
11. حیوانى که به وسیله چوبه‏‌هاى تیر، که در جاهلیت با آنها قرعه کشى می‌کردند، قسمت شده باشد: «وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام».[4]
در جاهلیت گاهى حیوانى را ذبح می‌کردند و به وسیله «ازلام» یا همان چوبه‌‏هاى تیر گوشت آنها را میان خود تقسیم می‌کردند و این رسم جاهلى غلطى بود و اسلام از خوردن چنین گوشت‌هایى که براساس یک رسم خرافى به دست می‌آمد نهى کرده است.
آنچه در پرسش مطرح شده این جمله پایانی است. در این باره باید گفت؛ قرآن کریم می‌فرماید: بر شما حرام است که قسمت خود را به وسیله تیرها به دست آورید. در جاهلیت، تیرهایى بود که روى بعضى از آنها نوشته بودند: «خدا مرا امر می‌کند» و روى برخى نوشته بودند «خدا مرا نهى می‌کند» و روى برخى هیچ ننوشته بودند. هر گاه می‌خواستند به سفر بروند یا کار مهمى را آغاز کند. به وسیله همین تیرها فال می‌زدند، اگر تیرى بیرون می‌آمد که بر آن «خدا مرا امر می‌کند» نوشته بود، اقدام می‌کردند و اگر تیرى بیرون می‌آمد که نهى داشت، ترک می‌کردند و اگر تیرى بیرون می‌آمد که هیچ ننوشته بود، تکرار می‌کردند،[5] خداوند متعال، این عمل را حرام شمرده.[6]
در تفسیر على بن ابراهیم آمده است: تعداد تیرها ده عدد بود. هفت عدد آنها سهم داشتند و بقیه پوچ بودند. آن هفت عدد بدین نام‌ها خوانده می‌شدند: فذ، توام، مسبل، نافس، حلس، رقیب و معلى. و آن سه عدد به نام: سفیح، منیح و وغد خوانده می‌شدند. براى آن هفت عدد، هر کدام یک سهم بیشتر از سهم قبلى بود و بدین ترتیب فذ داراى یک سهم و معلى داراى هفت سهم بود؛ آنها حیوانى را می‌کشتند و گوشت آن‌را به چند قسمت تقسیم می‌‏کردند. آن‌گاه تیرها را به دست یک نفر داده، تا به نام افراد بیرون بیاورد. قیمت حیوان بر کسانى بود که تیرهاى پوچ به نامشان بیرون می‌آمد و تیرهاى دیگر به نام هر کس بیرون می‌آمد بر طبق آن سهم می‌‏گرفت. این عمل قمار است. از این جهت خداوند متعال آن‌را تحریم کرده است.[7]
 

[1]. مائده، 3.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 843، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏3، ص 243، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. ر. ک: جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏3، ص 65- 66، بی‌جا، بی‌تا.
[5]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏12، ص 270، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 245.
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏1، ص 161- 162، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • با وجود پشیمانی و توبه قوم ثمود، پس از کشتن شتر؛ چرا آنها دچار عذاب شدند؟!
    6594 تفسیر 1397/05/03
    این‌که در پرسش مطرح شده، چرا خداوند قوم ثمود را دچار عذاب کرد، در حالی‌که آنها بعد از کشتن شتر صالح(ع) پشیمان شده بودند؟! در پاسخ باید گفت؛ با آنکه آیه 157 سوره شعراء ناظر به آن است که گویا قوم ثمود بعد از کشتن شتر پشیمان شده ...
  • معنای اصطلاح «سالبه به انتفاء موضوع» چیست؟
    85232 بیشتر بدانید 1398/01/11
    سالبه به انتفاء موضوع این است که اگر در یک قضیه اصلاً موضوعی وجود نداشته باشد، هر چیزی را می‌توان از آن سلب کرد. به عنوان نمونه، این سخن که «شریک خدای متعال قادر و توانا نیست» سالبه به انتفاء موضوع است؛ زیرا خداوند شریکی ندارد تا ...
  • طلاق مبارات چیست؟
    8064 طلاق 1394/04/25
    مبارات، در لغت به معناى مفارقت و جدایى بوده و در اصطلاح شرعی، نوعى طلاق بائن است که در آن، مرد حقّ رجوع به زن را ندارد. این طلاق هنگامى است که زوجین هر دو از یکدیگر بیزار باشند، در مقابل طلاق خلع که تنها زن اظهار بیزارى ...
  • در زمان خلیفه دوم، چه بدعت‌هایی در اسلام رخ داد؟
    21198 بدعت 1395/11/27
    منابع تاریخی و روایی فریقین، تصمیماتی از خلیفه دوم نقل می‌کنند که یا مخالف با تصمیمات پیامبر اسلام(ص) بوده و یا این،که در زمان حضرتشان چنین موضوعی وجود نداشته است. از دیدگاه شیعه و گروهی از اهل‌سنت، چنین تصمیماتی بدعت شمرده می‌شود. تصمیماتی؛ مانند تغییر در اذان، سه ...
  • با پرداخت مبلغی دو دختر را از خانواده ای گرفتم، آیا ازدواج هم زمان و نزدیکی با این دو در کنار هم ایراد دارد؟
    17422 Laws and Jurisprudence 1387/05/07
    این پرسش مطالب گوناگونی را می طلبد: اولاً: آیا خرید و فروش انسان آزاد مجوز شرعی دارد یا نه؟ نظر فقهای عظام آن است که اساساً خرید و فروش انسان آزاد مجوز شرعی ندارد .[1]بنابراین اساس کار شما یعنی گرفتن دو دختر و دادن مبلغ به خانواده ...
  • «سید خراسانی» از چه منطقه‌ای خروج می‌کند؟
    47556 درایه الحدیث 1393/12/19
    در روایات مربوط به علامت‌های ظهور و حوادث قبل از آن، به خروج برخی افراد اشاره شده است. در این بین، به چند اسم و لقب برمی‌خوریم که گفته شده است این افراد، از سمت مشرق خروج می‌کنند. یکی از این آنها، شخصی به نام «خراسانی» ...
  • معنای «نور سیاه» در ادبیات عرفانی چیست؟ و آیا به موضوع نور سیاه در آیات قرآن و احادیث اهل‌‌بیت(ع) اشاره شده است؟
    5453 مقام شناسی 1398/12/25
    در نظر اهل عرفان هنگامی که اسرار توحیدی بر قلب سالک وارد گردد؛ نوری را در قلب خود مشاهده می‌کند که از عرش تا لایه‌های زیرین زمین را احاطه کرده است. و این نور چون رنگ ندارد او را نور سیاه می‌نامند.[i]گفتنی است؛ بر اساس جست‌وجوهای صورت گرفته ...
  • چگونه می توان اطمینان کرد، علمائی که نصیحت و سخنرانی می کنند شایستگی این کارها را دارند؟
    9222 نقش اندیشمندان دینی 1387/09/13
    براساس دستورات اسلام بر عامه مردم لازم است که برای فهمیدن دین، یا خود با تحقیق و تفحّص علمی به احکام الاهی دست یابند، یا به عالمان دین رجوع کنند و چون اکثر مردم قادر نیستند که خود در مسائل دینی تفقّه و تفحٌص نمایند، بنابراین، باید ...
  • منظور از بنیادگرایی اسلامی چیست؟
    11932 بیشتر بدانید 1397/02/29
    کلمه «بنیادگرایی»، معادل کلمه لاتین Fundamentum به معنای شالوده، اساس و پایه است.[1] معادل این واژه در زبان عربی «الاصولیه»[2] است که به معنای بازگشت به اصول و مبانی می‌باشد. این اصول و مبانی می‌تواند در قالب یک مذهب، ...
  • نظر شما در مورد شرکت گلدکوئست چیست؟
    31976 خرید و فروش 1386/04/16
    فعالیت شرکت‌هایی؛ نظیر «گلدکوئست»، «گلدماین» و به طور کلی شرکت‌هایی که به شکل هرمی اقدام به جذب سرمایه می‌کنند، به دلیل ضررهای زیادی که برای اقتصاد کشور دارد ممنوع است. بعضی از این ضررها عبارت‌اند از:خروج ارز و سرمایه از کشور بدون بازگشت متاع حقیقی و ...

پربازدیدترین ها