جستجوی پیشرفته
بازدید
36221
آخرین بروزرسانی: 1394/07/09
خلاصه پرسش
آیا امام حسن(ع) پس از شهادت امام علی(ع)؛ ابن ملجم را مثله کرد و یا در آتش سوزاند؟!
پرسش
آیا روایاتی که می‌گویند امام حسین(ع) و چند نفر دیگر ابن ملجم را مثله کردند و امام حسن(ع) دستور داد او را بسوزانند، صحیح است؟!
پاسخ اجمالی
ابن ملجم مرادی، قاتل امام علی(ع) به وسیله امام حسن(ع) قصاص شد. در مورد چگونگی انجام این قصاص نقل‌هایی وجود دارد. معروف‌ترین آن، وصیت امام علی(ع) به فرزندش است: «اى فرزندان عبدالمطلّب! مبادا پس از من دست به خون مسلمانان فرو برید [و دست به کشتار بزنید] و بگویید، امیر مؤمنان کشته شد، بدانید که فقط قاتلم باید قصاص شود. هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید». امام در این سخن و سخنان دیگری که نقل شده است؛ اشاره به نوع کشتن قاتل خود که با یک ضربه باشد، کرده است.
به نظر می‌رسد؛ نقل فوق که تقریبا متواتر است، با سیره امام حسن(ع) نزدیک‌تر باشد. با این وجود؛ در برخی منابع تاریخی؛ مثله کردن و یا سوزاندن ابن ملجم نیز نقل شده است که پذیرش آنها به دلایل مختلفی - مانند توصیه امیرالمؤمنین(ع) در مورد شیوه قصاص - بسیار دشوار خواهد بود.
 
پاسخ تفصیلی
امام علی(ع) در ماه مبارک رمضان، با ضربه شمشیر ابن ملجم مرادی به شهادت رسید.[1] قانون قطعی اسلام، این حق را برای بازماندگان حضرتشان به رسمیت می‌شناسد که ابن ملجم را قصاص کنند، و آنان هم این کار را انجام دادند. اما در مورد چگونگی قصاص و کشتن ابن ملجم، نقل‌هایی وجود دارد که در ذیل به بررسی آنها می‌پردازیم.
دستور امام علی(ع) به قصاص ابن ملجم
نقل معروف و مشهوری از امام علی(ع) وجود دارد که خطاب به وارثان خود به صورت عام و امام حسن(ع) به صورت خاص، چنین وصیت می‌کند:
1. «اى فرزندان عبدالمطلّب! مبادا پس از من دست به خون مسلمانان فرو برید [و دست به کشتار بزنید] و بگویید، امیر مؤمنان کشته شد، بدانید که فقط قاتلم باید قصاص شود. مراقب باشید؛ هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید».
این گفتار، علاوه بر نهج البلاغه،[2] در منابع دیگر شیعه[3] و اهل سنت[4] نیز نقل شده است، و به نوعی از کثرت نقل و شهرت برخوردار است. بخش ابتدایی این سخن در جلوگیری از اشتباهی است که عبیدالله فرزند خلیفه دوم انجام داد و در قصاص کشته شدن پدر، اقوام و دوستان قاتل را نیز کشت.[5] امام علی(ع) با این گفتار تلاش می‌کند از بروز چنین عملی در میان فرزندان خود جلوگیری نماید. امام در ادامه سخن خود، نوع کشتن قاتل خویش را نیز معین کرده که باید تنها با یک ضربه باشد.
2. در تعبیر دیگری از امام علی(ع) چنین نقل شده است: «زمانی که من مُردَم؛ به همان شیوه‌ای که قاتل مرا کشت، او را بکش».[6]
3. پس از شهادت امام علی(ع)، امام حسن(ع) ابن ملجم را طلبید. او از امام درخواست کرد تا او را رها کند تا به جبران آن، معاویه را نیز به قتل برساند، اما امام شمشیر را به طرفش بلند کرد، ابن ملجم دستش را سپر کرد، و انگشت کوچک دست او، قطع شد. امام حسن(ع) ضربه دیگرى بر سرش زد و او را کشت.[7]
به نظر می‌رسد این نقل‌ها با سیره ائمه بزرگوار نزدیک‌تر است، به خصوص که از امام علی(ع) در مورد قاتلش چنین نقل شده است: «این اسیر را زندانی کنید. به او غذا و آب بدهید و با او خوش‌رفتار باشید».[8]
نقل‌های وارده درباره مثله کردن و آتش زدن ابن ملجم
با وجود روایات و گفتارهای تاریخی فوق و شهرت برخی از آنها، نقل‌های دیگری نیز وجود دارد که جای تأمل دارند؛ از جمله:
1. پس از شهادت امام علی(ع)؛ حسن بن علی(ع) به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت، او را از زندان خارج کرد تا قصاص نماید. در این هنگام مردم جمع شدند، بدن او را به نفت آغشته کردند، و گفتند او را آتش بزنیم. عبدالله بن جعفر، حسین بن علی(ع) و محمد بن حنفیه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم؛ عبدالله بن جعفر دست و پاهایش را قطع کرد، او شکوه نکرد؛ میخ داغ به چشمان او کشید، باز گلایه نکرد و گفت: تو چشمان مرا به سرب سرمه می‌کنی. پس از آن سوره: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ * خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ» را تا آخر خواند. چشمانش پُر از اشک شد. دستور دادند زبان او را قطع کنند؛ او ضجّه زد، به او گفتند: ای دشمن خدا! وقتی دست و پایت را می‌بریدیم ناله‌ای نکردی، اکنون چه شده است که ضجه می‌زنی؟ گفت: من اهل ناله کردن نیستم. الآن ناله می‌کنم؛ زیرا دوست ندارم در دنیا باشم و نتوانم ذکر خدا بگویم؛ سرانجام زبانش را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.[9] شبیه این نقل در برخی منابع دیگر نیز آمده است.[10]
2. امام علی(ع) فرمود: «اگر زنده ماندم نظر خود را درباره وى(ابن ‌ملجم) اجرا خواهم کرد و اگر از دنیا رفتم با او مانند قاتل پیامبران رفتار کنید، ابتدا او را بکشید و سپس در آتش بیندازیدش تا بسوزد».[11]
3. در برخی از منابع شیعه چنین نقل شده است: «امام حسن(ع) نشست و دستور داد ابن ملجم را بیاورند، پس او را آوردند. امام به او فرمود: اى دشمن خدا! امیرمؤمنان را کشتى و تباهى را در دین بزرگ کردى؟ پس دستور داد گردنش را زدند. ام‌هَیثَم دختر أسوَد نَخَعى خواست که جسدش را به وی دهند، و کار سوزاندنش را به او واگذارند، جنازه را تحویل او دادند و ام‌هیثم جسدش را به وسیله آتش سوزاند».[12]
4. در نقلی شبیه نقل فوق؛ برخی منابع تاریخی اهل سنت نیز چنین گفته‌اند:‌ پس از شهادت امام علی(ع)، امام حسن(ع) ابن ملجم را احضار کرد. او به امام حسن(ع) گفت: آیا مایلی یک کار براى تو انجام دهم که به خدا سوگند من هرچه با خدا عهد کردم، انجام می‌دهم. من در مکه سوگند یاد کردم که على و معاویه را بکشم یا این‌که در راه این قصد، جان خود را فدا کنم. اگر می‌خواهی مرا آزاد کن که با خدا عهد می‌کنم در هر صورت؛ او را بکشم و یا نکشم اما زنده بمانم، مجدد نزد تو بر گردم و دست به دست تو بگذارم تا مرا بکشی. امام حسن(ع) فرمود: «رهایت نمی‌کنم مگر آن‌که آتش دوزخ را به چشم خود ببینى. پس ابن ملجم را کشت. مردم هم او را در بوریا پیچیده در آتش انداختند و سوزاندند».[13]
بررسی روایات بخش دوم و مقایسه آنها با روایات بخش اول را می‌توان در ذیل نکاتی چنین بیان کرد:
الف. روایات مثله‌کردن و سوزاندن، مخالف روایات دسته اول هستند که منابع بسیاری بدان اشاره کرده و از شهرت بیشتری نیز برخوردارند.
ب. مُثله کردن؛ علاوه بر آن‌که خلاف آموزه‌های اسلامی است، در این مورد خاص نیز حضرت علی(ع) به صراحت، از مثله کردن قاتلش نهی کرده و چنین فرموده‌ است: «از پیامبر اسلام(ص) شنیدم که می‌فرمود: از مثله کردن دورى کنید هر چند درباره سگ گاز گیرنده باشد».[14]
ج. البته از برخی روایات - مانند روایت سوم و چهارم - برداشت می‌شود که گروهی از مردم - بدون آن‌که دستوری از امام حسن(ع) در این زمینه وجود داشته باشد - در حرکتی خودجوش و به دلیل شدت غضبی که از قاتل امام علی(ع) داشتند، جنازه او را سوزاندند که در این صورت، نمی‌توان انجام چنین رفتاری را به امام نسبت داد.
 

[1]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 3، ص 1125، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق.
[2]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 422، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[3]. مانند: اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 433، تبریز، نشر بنی‌هاشمی، چاپ اول، 1381ق.
[4]. مانند: ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 391، بیروت، دار صادر، 1385ق؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 148، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
[6]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 21، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 3، ص 312، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[7]. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، محقق، مصحح، حسینی کوهکمری، عبداللطیف،‏ ص 162، قم، بیدار، 1401ق.
[8]. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 143، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1413ق؛ مغربی، قاضی نعمان‏، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع‏)، ج 2، ص 431، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[9]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 618، بیروت، دارالفکر، 1409ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 3، ص 28، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[10]. ر.ک: ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم‏، الامامة و السیاسة، تحقیق، شیری، علی، ج 1، ص 181، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق.
[11]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 134، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، 1375ش؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 201، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق.
[12]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 22.
[13]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 330، بیروت، دارالفکر، 1407ق؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق: خلیل شحادة، ج 2، ص 647، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[14]. نهج البلاغة، ص 422؛ تاریخ ‏الطبری، ج ‏5، ص 148.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا همانگونه که جنیان گناهکار وارد دوزخ خواهند شد، جنیان نیکوکار نیز به بهشت می‌روند؟
    14602 درایه الحدیث 1390/06/19
    آیات بسیاری نشانگر آن است که جنیان نیز مانند آدمیان مکلف بوده و در مقابل رفتار خود باید پاسخگو باشند و به جزای کردار خویش برسند.[1] پروردگار در سورۀ "رحمان" که در آن، آدمیان و جنیان را مخاطب قرار می‌دهد، تصریح می‌فرماید که "وَ لِمَنْ خافَ ...
  • گاهی تشهد در رکعت دوم را فراموش می کنم چه باید کرد؟
    208322 Laws and Jurisprudence 1391/04/06
    «اگر [در رکعت دوم] نمازگزار تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند.
  • خداوند در قرآن فرموده که رسولان از دانش غیب بهره‌مندند. چه دلیلی بر آگاه‌بودن امامان بر غیب وجود دارد؟
    9356 علم غیب 1393/11/07
    می‌دانیم دایره مأموریت پیامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) محدود به مکان و زمان خاصى نبوده، بلکه رسالت آنها جهانى و جاودانى است، چگونه ممکن است کسى چنین مأموریت گسترده‌اى داشته باشد؟ در حالی‌که هیچ‌گونه آگاهى جز بر زمان و محیط محدود خود نداشته باشد؟ آیا کسى را که ...
  • منظور از «شرط خیار معلق» در معاملات چیست؟
    6596 خرید و فروش 1396/06/26
    یکی از شروطی که در قراردادها توسط ‏طرفین قرارداد مورد استفاده قرار می‌گیرد، شرطی است که به ‏موجب آن در فرض بروز حالتی خاص، به فردی که شرط را گذارده، اختیار ‏فسخ معامله در زمان معیّن را می‌دهد؛ ‏مثل این‌که فروشنده شرط ‌کند، چنانچه چک خریدار در موعد ...
  • آیا در نماز قرائت «ملک یوم الدین» به جای «مالک یوم الدین» جایز است؟
    16854 قرائت 1392/04/20
    توجه به این نکته لازم است که بیشتر فقها خواندن یکی از قرائت‌های سبعه(هفت‌گانه) را در نماز جایز می‌دانند، و حتی احتیاط را در این دانسته‌اند که نمازگزار تنها به قرائت‌های هفت‌گانه اکتفا نماید.[1] به همین جهت، فقها خواندن هر دو وجه؛ یعنی «مالک ...
  • یاد آوری خاطرات همسر مطلقه یا متعه ای که مدتش پایان یافته چه حکمی دارد؟
    9201 Laws and Jurisprudence 1390/03/12
    دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):اگر باعث تحریک شهوت شود، احتیاط در ترک است.دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):اگر موجب مفسده شود جایز نیست.دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):اگر فقط خودش فکر ...
  • آیا قدم زدن یا راه رفتن روی قبر جایز است؟ آیا مجازاتی دارد؟
    16892 Laws and Jurisprudence 1389/02/05
    از  دفاتر مراجع تا کنون جواب های زیر دریافت گردید:دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):معروف کراهت آن است.دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):راه رفتن بر قبر بدون ضرورت مکروه است. کفاره ای ندارد.دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ...
  • اگر کسی به شخص دیگری دروغ بگوید، آیا گفتن حقیقت بر ما واجب است؟
    6433 غیبت، توهین و تجسس 1396/05/11
    در اینگونه موارد، وظیفه شخص صرفاً – با وجود شرایط – نهی از منکر است و اعلام حقیقت لازم نیست، مگر در مواردی مهم؛ مثل اینکه اعلام حقیقت موجب حفظ جان یا آبروی فردی شود. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
  • چرا نباید در عمق آفرینش اندیشید؟
    9508 ارتباط انسان با جهان 1390/09/01
    یکی از مسائلی که در قرآن و روایات به آن سفارش شده، تفکر در خلقت و آفرینش موجودات است.[1] امّا از تفکّر در ذات خداوند نهی شده است؛ مانند این که پیامبر ...
  • آیا تغییر در ذات ممکن است؟
    14558 معرفت شناسی 1394/11/24
    اگر منظور از تغییر ذات این باشد که موجوداتی که در طبیعت وجود دارند، داراى ماهیت یک نواخت نبوده و ذاتاً در حرکت‌اند و همواره تغییر ماهیت‏ می‌دهند، این مطلب مورد قبول است؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری[1] طبیعت با تمام جواهر و اعراض ...

پربازدیدترین ها