جستجوی پیشرفته
بازدید
9925
آخرین بروزرسانی: 1399/10/30
خلاصه پرسش
معنای دقیق «النزع فی المشی» که در روایات برای راه رفتن متکبرانه به کار رفته است، چیست؟
پرسش
«ینزع فی مشیه» در روایت زیر به چه معنا است؟ «عَنْ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ بَشِیرٍ النَّبَّالِ قَالَ کنَّا مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الْمَسْجِدِ إِذْ مَرَّ عَلَینَا أَسْوَدُ وَ هُوَ ینْزِعُ فِی مَشْیهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّهُ الْجَبَّارُ قُلْتُ إِنَّهُ سَائِلٌ قَالَ إِنَّهُ جَبَّارٌ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) کانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع یمْشِی مِشْیةً کأَنَّ عَلَى رَأْسِهِ الطَّیرَ لَا یسْبِقُ یمِینُهُ شِمَالَهُ».
پاسخ اجمالی
با نگاهی تخصصی به کتاب های معتبر لغت عربی، دو معنا را برای عبارت فوق می توان در نظر گرفت:
1- مقصود از نزع، کشیدن اندام و به نوعی خرامان راه رفتن باشد، به گونه ای که از حد راه رفتن عادی مردمان خارج شده و جلب توجه نماید.
 2- در عبارت موجود در روایت، حرف «إلی» مقدر باشد و به قرینه قسمت پایانی روایت در حقیقت، معنایش «نزع فی مشیه إلی طرفیه أو إلی یمینه و شماله» باشد؛ یعنی در راه رفتن خود، بدنش را به گونه ای به اطراف تکان دهد که نشانگر راه رفتن متکبرانه او باشد.
پاسخ تفصیلی
در ارتباط با نهی از راه رفتن متکبرانه، در حدیثی از امام باقر(ع) چنین آمده است: «راوی می‌گوید همراه با امام باقر(ع) در مسجد بودیم که مرد سیاه‌پوستی بر ما گذر نمود در حالى‌که با تکبر راه مى‏رفت. امام باقر(ع) فرمود: او متکبّر است. عرض کردم: او سائلى بیش نیست [و سائل چگونه مى‏تواند متکبّر باشد؟!] حضرت فرمود: او متکبّر است؛[زیرا این‌گونه راه رفتن، راه رفتن متکبّران است‏] و فرمود: امام سجّاد(ع) چنان راه مى‏رفت که گویى بر سر او پرنده‏اى نشسته است، در راه رفتن جانب راستش بر چپش پیشى نمى‏گرفت».[1]
در این نقل، راوی با عبارت «ینزع فی مشیه»،[2] از راه رفتن خرامان و متکبرانه تعبیر کرده است. با مراجعه به لغت‌نامه‌های معتبر زبان عربی، چنین فهمیده می‌شود که فعل «نزع» از افعال متضاد است. مانند آنچه در فعل «رغب» بیان می‌دارند؛ یعنی:
الف. در حالت مجرد خود به معنای «کشیدن و از جا کندن» است؛ مانند«ثُمّ نَزَعَ القَمِیصَ عِندَ تَکفینِه»[3](سپس هنگام کفن و حنوط، پیراهنش را درآورد)؛ و در استعمال با حرف «عن و من» به معنای «ترک کردن و دست کشیدن» نیز به کار می‌رود ؛ مانند «نَزَع‏ عن‏ الأمر نُزُوعاً، إذا ترکَه‏» و «نزع من البئر»،[4].
ب. در استعمال با حرف «إلی» به معنای «متمایل شدن» است؛ مانند «یقال للإنسان إذا هوى شیئاً و نازعته‏ نفسه إلیه: هو یَنْزِع‏ إلیه‏ نِزَاعا» و یا هنگامی که فرزندی به پدرش شبیه می‌شود می‌گویند: «یقال‏ نَزَع‏ فلان إلى أبیه‏ یَنْزِع‏ إذا أشبهه‏».[5]
در حقیقت اصل واحد همان جذب و کشیده شدن است که گاهی ملازم با «از جا کنده شدن» است و گاهی از بعد دیگر یعنی «متمایل شدن» به لحاظ می‌شود.
اما در مورد استعمال با حرف «فی» تنها این مثال را ذکر کرده‌اند: «نزع فی القوس أی مَدَّهَا، أى جذب وتَرَهَا» یعنی وتر کمان را کشید.[6] در استعمال با دیگر بابها نیز معنای «استمرار» و کشیده شدن را در خود حفظ کرده است؛ مانند «تنازعتم فی الأمر»؛[7] از این‌رو به نظر می‌رسد معنای آن کاملاً نزدیک به دو معنای قبل است.[8]
بنابر این، دو وجه در مورد معنای عبارت «نزع فی مشیه» قابل تصور خواهد بود:
1. مقصود از نزع در این‌جا یک معنای مجازی باشد؛ یعنی کسی که راه رفتن او از عرف مردم جدا است و گویا در راه رفتن خود از حد معمول متجاوز نموده، به گونه‌ای که با کشیدن اندام، خرامان و با تکبر راه می‌رود؛ زیرا در زبان عربی بسیار فعل «أغرق» با مصدر نزع به کار می‌رود و مقصود از آن نیز مبالغه و تجاوز از حد معمول است.[9] بسیاری از اندیشمندان لغت اذعان داشته‌اند که این معنا از همان «نزع فی القوس» گرفته شده است؛ مانند ««لقد أَغْرَقَ‏ فی النّزع‏»  أی بالغ فی الأمر و انتهى فیه‏.[10]
البته این عبارت در معانی مثبت هم به کار می‌رود. امام سجاد(ع) در دعای 47 صحیفه سجادیه می‌فرمایند: «وَ یُؤَیَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِی‏ تَوْفِیَتِهِ»؛[11] و هر کس در کامل بجا آوردن (رعایت آداب) آن کوتاهى ننمود [توسط خداوند] تأیید و کمک شود».
2. در متن حدیث باید یک حرف «إلی» مقدر باشد و مقصود از نزع نیز همان متمایل شدن باشد؛ یعنی «نزع فی مشیه إلی طرفیه أو إلی یمینه و شماله»؛ چنانچه در زبان عربی می‌گویند «کان هذا ینزع فى لفظه إلى الرّوم، و هذا إلى الفرس، و لا یستمرّ لسانهما على العربیّة استمرارا»؛[12] زبان این یکی در حرف زدن به سمت زبان رومی و آن دیگری به سمت زبان فارسی متمایل ‌شده و نمی‌توانستند به طور مداوم و براحتی عربی صحبت کنند.
البته ادامه روایت که امام(ع) راه رفتن پدرشان را توصیف می‌نمایند: «امام سجّاد(ع) چنان راه مى‏رفت گویى که بر سر او پرنده‏اى نشسته است، در راه رفتن جانب راستش بر چپش پیشى نمى‏گرفت»، می‌تواند قرینه‌ای بر تأیید معنای دوم باشد.[13]
نکته: ممکن است کسی در این روایت اشکال کند که آیا امام(ع) دست به نیت خوانی آن فرد سائل زده‌اند و ناخواسته از باطن او خبر داده‌اند؟!
در پاسخ باید گفت؛ نوع معاشرت، پوشش و نشست و برخاست هر قومی، تابع عرف مردمان همان دیار است. در این روایت نیز راوی با توجه به فهم خود و عرف جامعه پیرامونی و توصیفی که از راه رفتن آن مرد سائل دارد، به خوبی به راه رفتن متکبرانه او واقف است و تنها تعجب او از این جانب است که آیا فرد نیازمند و بی‌مال و اموال هم می‌تواند متکبرانه و خرامان راه رود؟! در این‌جاست که امام(ع) او را آگاه می‌کند که تکبر می‌تواند در هر فرد با هر جایگاهی رخ دهد. مانند آنچه در زهد گفته‌اند که داشتن زهد رابطه مستقیمی با فقر و غنا ندارد. چه بسا فردی پولدار باشد ولی چون به اموال خود وابستگی و تعلقی ندارد، زاهد باشد و در نقطه مقابل، گدایی وابسته کشکول گدایی خویش باشد.[14]
 

[1]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج ‏15، ص 382، قم، چاپ اول، 1409ق.
[2]. در برخی نسخه‌های کتاب المحاسن (چاپ دار الکتب الاسلامیه) با عبارت «ینزغ» به معنای فساد و تباهی آمده است که با توجه به معنا و نظر به باقی نسخه‌ها به نظر می‌رسد، اشتباه نسخ باشد (چنانچه خیلی بعید است که راوی فساد راه رفتن آن مرد را بگوید و سپس از این‌که امام او را متکبر خوانده است، تعجب کند!). چنانچه در برخی دیگر از کتب روایی «مشیته» نیز آمده است که فرقی با آنچه در روایت متن آمده است، ندارد.
[3]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص 571، انتشارات الهادی، قم، 1405 ق.
[4]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 5، ص 415، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، چاپ اول، 1404ق؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 1، ص 357، هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[5]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 2، ص 85، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.
[6]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق، مصحح، عطار، احمد عبد الغفور، ج 3، ص 1289، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[7]. آل عمران، 152. «در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم‏] با یکدیگر به نزاع پرداختید [و ادامه دادید]».
[8]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 79، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.
[9]. «أغرق‏ فى الشى‏ء: جاوز الحد، و أصله من نَزع‏ السهم‏»؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم و المحیط الاعظم، ج 5، ص 384، دار الکتب العلمیه، بیروت، بی‌تا.
[10]. جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 3، ص 361، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ اول، 1367ش.
[11]. علی بن الحسین علیه السلام (امام چهارم)، الصحیفة السجادیة، ص214، دفتر نشر الهادی، قم، چاپ اول، 1376ش.
[12]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 3، ص 19، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[13]. البته بعید نیست که بگوییم خرامان و کشان کشان راه رفتن که در معنای اول نیز گذشت، به نوعی موجب تکان خوردن بیشتر دست‌ها و تمایل آنها به اطراف بدن هم می‌شود.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • اهل نجات بودن به چه معنا است؟ چه کسانی اهل نجات‌اند؟ و تفاوت آنان با اهل بهشت چیست؟
    19232 بهشت و جهنم 1393/09/12
    نجات در لغت به معنای رهایی و خلاصی است. رهایی و خلاصی از دشمن، از ترس و هراس و از خشم و غضب پروردگار.در فرهنگ قرآن و روایات، اصطلاح «اهل نجات»در مورد کسانی استکه از عذاب الهی رهایی یافته باشند. با توجه به این معنا تفاوتی میان اهل ...
  • حکم فروش خون چیست؟
    7184 خون 1395/03/03
    هر چند خرید و فروش عین نجس، (یعنى چیزهایى که ذاتاً نجس است؛ مانند بول، غائط، مشروبات مست کننده و ...) جایز نیست،[1] امّا خرید و فروش عین نجسى که بتوان از آن استفادۀ حلال نمود جایز است؛ مثلًا خرید و فروش غائط براى ...
  • آیا اسما و صفات پروردگار از یکدیگر پیشی میگیرند؟
    4062 اسمای الهی 1399/11/04
    پیشی‌گرفتن گاهی به معنای غلبه و داشتن گستره‌ای بیشتر است، و گاهی مقصود از پیشی‌گرفتن، تقدم وجودی است؛ هر دو معنا در مورد اسما و صفات خداوند مطرح شده است: پیشی‌گرفتن به معنای اول در برخی روایات آمده است، مانند: «یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ یَا ...
  • خلاصه تعالیم و آموزه‌های سوره نبأ چیست؟
    20789 تفسیر 1395/04/06
    سوره نبأ در مکّه نازل شده و داراى چند اسم است: نبأ، عم، معصرات، تسائل و عم یتسائلون.[1] برای این سوره مانند دیگر سوره‌ها - که مجموعاً شأن نزولی ندارند- شأن نزولی ذکر نشده است. البته برای برخی از آیاتش شأن نزول بیان شده ...
  • خواندن کدام سوره از قرآن در شب بیست و سوم ماه رمضان باعث بهشتی شدن است؟
    17696 حدیث 1393/05/15
    در روایتی می‌خوانیم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْعَنْکَبُوتِ وَ الرُّومِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةَ ثَلَاثَةٍ وَ عِشْرِینَ فَهُوَ وَ اللَّهِ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ لَا أَسْتَثْنِی فِیهِ أَبَداً وَ لَا أَخَافُ أَنْ یَکْتُبَ اللَّهُ عَلَیَّ فِی یَمِینِی إِثْماً وَ إِنَّ لِهَاتَیْنِ السُّورَتَیْنِ ...
  • آیا از نظر اسلام ارضای غریزه‌ی جنسی از راه غیر ازدواج جایز است؟
    48012 ازدواج 1386/07/26
    از نظر اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده، اهمیت خاصى دارد؛ زیرا اسلام از سویى، ازدواج را وسیله‌‏اى براى پاک‌دامنى و مهار غریزه‌ی جنسى و آرامش و حرکت به سوى کمال دینی می‌داند، و از سوى دیگر، رهبانیت (ترک دنیا و لذت‌‏هاى ...
  • آیا نماز، می‌تواند مصداقی از شکر پروردگار باشد که در قرآن به آن توصیه شده است؟
    25319 کلیات 1394/07/12
    ماهیت اصلی نماز، تحقق جنبه عبودیت و بندگی انسان در برابر خداوند است که در قالب انجام عملی معیّن و دارای قیود و شروط خاص انجام می‌پذیرد. نماز قبل از آن‌که نشانه تشکر از خداوند باشد یک تکلیف دینی و دستوری الهی است و چه انسان در مقام ...
  • آیا حدیثی به این مضمون داریم که «هدیه، باعث کور شدن چشم قاضی می‌شود»؟
    7128 درایه الحدیث 1392/03/09
    با جست‌وجویی که در منابع حدیثی انجام شد؛ روایتی با عبارات و الفاظ اشاره شده در پرسش یافت نشد، اما روایات دیگری داریم که می‌توان این معنا و مضمون را از آنها استفاده کرد: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الهدیّة تعور عین الحکیم»؛[1] هدیه، چشم خردمند ...
  • راه مقابله با خودبینی و عجب در مسیر سیر و سلوک معنوی چیست؟
    49968 Practical 1390/08/04
    منیت، خودبینی و عجب نشانه جهل انسان است، پس اگر انسان از جهل خود بیرون آید، جایی برای عجب هم نخواهد بود. انسان گناهکار بدیهی است که نباید تصور خود بینی را هم به خود راه دهد، و انسان به ظاهر بی گناه هم باید بداند که در صورت خود ...
  • سوره‌ی نصر در چه زمانی نازل شد و در روایات، چه فضیلت‌هایی برای قرائت آن اعلام شده است؟
    5367 حدیث 1400/10/13
    سوره‌ی نصر سوره‌ای مدنی است[1] و سه آیه[2] دارد:«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ»؛ هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رَسَد.«وَ رَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً»؛ و مردم را ببینی که گروه گروه به ...

پربازدیدترین ها